چگونه یک مدیر موفق باشیم؟
افراد همواره خواهان موفقیت در انجام وظایف خود هستند؛ امّا به دلیل عدم آگاهى از عوامل مؤثر در موفقیت، در بعضى مواقع در این زمینه توفیقى ندارند
در این مقاله سعى بر این است تا عوامل موفقیت در مدیریت مورد بررسى قرار گیرد تا مدیران بتوانند با الهام از این عوامل، انگیزه توفیقطلبى را در خود افزایش داده، موفقیت در مدیریت را دو چندان نمایند
مدیریت و موفقیت
با نگاهى گذرا به گردونه عالم هستى، این مسئله روشن مىگردد که ساختمان وجود هر انسانى، داراى یک نظام تشکیلاتى فوق العاده ظریف و پیچیده است. اداره این نظام تشکیلاتى با یک مدیریت صحیح، توانا، بصیر و بى نهایت آگاه میسر است. انسان نیز به عنوان یک موجود اجتماعى که ناگزیر است تمام نیازهاى خود را در پناه زندگى جمعى تأمین نماید، ناگزیر است که در زندگى جمعى خود براى جلوگیرى از هرج و مرج و هدر رفتن نیروها و استعداد بالقوه و تبدیل به فعالیت، داراى یک تشکیلات و سازماندهى و مدیریت منظم باشد
از طرف دیگر این مسئله نیز حائز اهمیت است که به موازات رشد و تحول و پیشرفت جوامع در زوایاى گوناگون، به ویژه در مباحث صنعتى و انفورماتیک، امروزه هر کسى در زندگى فردى و اجتماعى خود به نحوى با مسئله مدیریت در سطوح بالا یا پایین درگیر است و در نتیجه مدیریت علمى است که تاروپود زندگى ما را در بر مىگیرد.
حضرت امیرالمؤمنین على(ع) در باب اهمیت نقش مدیر در تشکیلات و حرکت به سمت موفقیت مىفرمایند:
"اَنَّ مَحَلّى مِنها مَحَلُّ القُطب مَِنَ الرَحَى"1 و از آن فهمیده مىشود که مدیر مانند گرانیگاه وسط آسیاب عمل مىکند. باز مىفرمایند:
"وَ مَکَانُ القَیِّم بِالأَمر مکانُ النِّظام من الخرز یَجْمَعُهُ وَ یَضُمُّهُ فَأِنْ انْقَطَعَ تَفَرَّقَ الخَرَزُ وَ ذَهَبَ، ثُمَّ لَمْ یَجْتَمع بِحَذا فیرِه اَبَداً2؛
موقعیت مدیر و رهبر، همانند نقش نخ تسبیح است که دانهها را به هم پیوند مىدهد و وقتى رشته پاره شد، دانهها پراکنده مىشوند و بدون نتیجه خواهند ماند و هیچگاه در کنار یکدیگر جمع نخواهند شد"
اگر یک سازمان را به مثابه پیکر و بدن انسان تصوّر کنیم، مدیر سازمان، مانند مغز آن است و بدون مغز، انسان تنها داراى یک زندگى خطى و معمولى است.