مهمترین خصوصیات یک مدیر موفق
مهمترین خصوصیات مشترک در تسهیل دستاوردهاى یک مدیریت موفق بدین قرار است:
بهبود عملکرد: یکى از اهداف تمامى طرحهاى تسهیم دستاوردها، بهبود عملکرد است.
این عملکرد که ممکن است به سختى اندازه گیرى شود، با استفاده از کل زمان واقعى، در مقابل زمان استاندارد و یا اندازه گیرى فیزیکى میزان ستاده، در مقابل میزان دادههابه دست می آید و با روشهاى محاسباتى گسترده و بر اساس بهبود سیستم، صورت مىگیرد.
دستیابى به چیزى: در این رویه، مدیر همواره باید سعى کند که به سمت ارتقاى خود و سازمان و نیروها حرکت کند. این مهم، بیانگر این مسئله است که سازمان نه فقط در چرخش باشد، بلکه باید به گردش در آید و به روزمرگى نیفتد؛ حضرت امیرالمؤمنین على(ع) مىفرماید: کسى که دو روزش مساوى و شبیه هم باشد، ضرر کرده است.
تسهیم همه یا بیشتر کارکنان: در گذشته و حتى در مدیریت کلاسیک، طرح تسهیم دستاوردها، گروه انتخاب شدهاى از کارکنان، مانند کارکنان ساعتى یا کارکنان رسمى سازمان، را شامل می شد؛ اما امروزه براى بالا بردن موفقیت سازمان و ضریب رضایت شغلى و رضایت حرفه اى، جهت اصلى به سوى شامل نمودن تقریباً تمام افراد است.
مشارکت کارکنان: بسیارى از برنامه ها با مشارکت به موفقیت نزدیکتر است. امروزه حرکت سازمانها به گونهاى است که در بخشهاى دولتى و خصوصى، مشارکت قابل ملاحظه کارکنان را می طلبد و توسعه بهتر، همکارى، ارتباطات، کار و دستیابى به هدفها مورد تأکید قرار می گیرد. امروز در بحث موفقیت مدیران، مفهوم کار هوشمندانه تر مطرح است که به طور معمول، نیازمند اشکالى از توانمندسازى و مشارکت کارکنان است.
جهتگیرى دراز مدت: زمان، عامل مهمى در امر مدیریت است و جهت گیریهاى یک مدیر بایستى در ظرف زمان تعریف شود و عمده فعالیتها نیز در دراز مدت ترسیم گردد. متأسفانه غالب سازمانهایى که به آنترویى مثبت استهلاک تدریجى دچار مىشوند و کمتر به سمت آنترویى منفى (باز یافت مجدد و مهندسى مجدد) روى مىآورند، به خاطر برنامهها و دستاوردهاى کوتاه مدت است و این مسئله سبب ایجاد مشکلاتى در به کارگیرى مشارکت کارکنان مىگردد.
عدم جهت گیرى انفرادى: از آن جایى که تسهیم دستاوردها، یک جهتگیرى گروهى است، لذا ظاهراً جهتگیرى انفرادى یا گروههاى کوچک، نمىتوانند شامل یک سیستم گردند و لازم است که قبل از اجرا، اکثر شرکتها جهت گیریهاى انفرادى را حذف نمایند.
اداره کردن افراد در محیط کار: یکى از رمزهاى موفقیت یک مدیر کار آمد، کار کردن با گروهها به عنوان رهبر یک گروه یا مدیر چند گروه مجاز است که بخش مهمى از وظایف او را در برمى گیرد. تمایل به انجام کارهاى گروهى، به دلیل پیدایش روشهاى کارى چند مهارتى و جایگزین شدن ساختارهاى غیر سلسله مراتبى به جاى ساختارهاى سنتى سازمانى، روزبه روز افزایش می یابد.
مدیر موفق در ایجاد یک گروه کارى موفق، نقش تعیین کنندهاى دارد و یک گروه کارى خوب، محصول فرماندهى یک مدیر است. یک گروه کارى خوب، نیرویى است زنده، در حال تغییر و پویا که در آن تعدادى از افراد به منظور همکارى با یکدیگر، دور هم جمع شده اند و به ارزیابى نقطه نظرات مختلف می پردازند و با کمک همدیگر در جهت رسیدن به اهداف خود تلاش مىکنند.